English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1366 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
downloadable U آنچه قابل بار کردن است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
manageable U آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
Other Matches
exchangeable U آنچه قابل تغییر است
visible U آنچه قابل دیدن است
convertible U آنچه قابل تبدیل است
alterable U آنچه قابل تغییر است
recognizably U آنچه قابل تشخیص است
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
removable U آنچه قابل جابجایی است
recognizable U آنچه قابل تشخیص است
interchangeable U آنچه قابل تغییر است
variable U آنچه قابل تغییر است
extensible U آنچه قابل گسترش است
variables U آنچه قابل تغییر است
controllable U آنچه قابل کنترل است
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
chargeable U آنچه قابل شارژ است
audible U آنچه قابل شنیدن است
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
flexible U آنچه قابل تغییر است
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
convertibles U آنچه قابل تبدیل است
transportable U آنچه قابل حمل است
hidden U آنچه قابل دیدن نیست
selectable U آنچه قابل انتخاب باشد
movable U آنچه قابل حرکت است
computable U آنچه قابل محاسبه است
accessible U آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
available U آنچه قابل دستیابی یا خرید است
optional U آنچه قابل انتخاب شدن باشد
hand-held U آنچه قابل نگهداری در دست است
erasable U آنچه قابل پاک شدن است
addressable U آنچه قابل آدرس دهی است
easy to use U آنچه قابل فهم و انجام باشد
visuals U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
alternative U آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
visually U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
alternatives U آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
user U آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
users U آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
audio U مربوط به صدا یا آنچه قابل شنیدن است
selectable U آنچه توسط کاربر قابل انتخاب است
visual U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
computer readable U آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
usable U آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
effective U آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
relocatable U آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
readable U آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
fixes U داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fix U داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
machined U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machines U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
models U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
modelled U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
model U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
modeled U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
operational U آنچه کار میکند یا مربوطه به نحوه کار کردن ماشین است
erectable U قابل راست کردن یا بنا کردن
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
rebuttable U قابل رو کردن
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
translatable U قابل معنی کردن
combatable U قابل جنگ کردن
estimable U قابل براورد کردن
swimmable U قابل شنا کردن
projectable U قابل پرتاب کردن
separable U قابل جدا کردن
magnetizable U قابل مغناطیسی کردن
condensible U قابل خلاصه کردن
multiplicable U قابل ضرب کردن
exhaustible U قابل خالی کردن
reversible U قابل پشت و رو کردن
manageable U قابل اداره کردن
multipliable U قابل ضرب کردن
auxiliary U آنچه کمک میکند
exclusive U آنچه شامل نمیشود
lightweights U آنچه سنگین نیست
authentic U آنچه درست است
incoming U آنچه از خارج می آید
knowledge U آنچه دانسته است
unwanted U آنچه لازم نیست
auxiliaries U آنچه کمک میکند
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
producing U آنچه تولید میکند
contiguous U آنچه اثر می گذارد
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
lightweight U آنچه سنگین نیست
biased U آنچه اریب دارد
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
used U آنچه جدید نیست
constant U آنچه تغییر نمیکند
constants U آنچه تغییر نمیکند
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
protective U آنچه حافظت میکند
inflatable U قابل تورم یا باد کردن
removable U قابل سوار و پیاده کردن
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
preformatted U آنچه فرمت شده باشد
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
roundest U آنچه در دایره حرکت میکند
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
approximating U آنچه تقریبا درست است
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
malfunction U آنچه کامل کار نکند
maskable U آنچه نادیده گرفتنی است
malfunction U آنچه درست کار نکند
unedited U آنچه ویرایش نشده است
availability U آنچه به آسانی بدست آید
immediate U آنچه یکباره اتفاق افتد
malfunctions U آنچه درست کار نکند
malfunctions U آنچه کامل کار نکند
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
malfunctioned U آنچه درست کار نکند
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
malfunctioned U آنچه کامل کار نکند
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
round U آنچه در دایره حرکت میکند
prior U آنچه قبلاگ رخ داده است
thirds U آنچه بعد از دومین می آید
requirements U آنچه مورد نیاز است
characteristically U آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristic U آنچه مخصوص یا ویژه است
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
values U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
distant U آنچه در محلی قرار دارد
clear U آنچه به سادگی فهمیده میشود
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
durable U آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> U آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
residual U آنچه در پشت سر باقی می ماند
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
third U آنچه بعد از دومین می آید
value U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
normal U معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
identities U آنچه کسی یا چیزی است
identity U آنچه کسی یا چیزی است
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
multifunction U آنچه تابعهای متعددی دارد
clearer U آنچه به سادگی فهمیده میشود
finished U آنچه کامل شده است
clearest U آنچه به سادگی فهمیده میشود
efficient U آنچه که خوب کار میکند
malfunctioning U آنچه خوب کار نکند
valuing U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
dependent U آنچه به دلیلی متغیر است
clears U آنچه به سادگی فهمیده میشود
attachable U قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
roadworthy U اماده مسافرت قابل سفر کردن
frequent U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
specifies U بیان واضح آنچه نیاز است
centralized U آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
desktop U آنچه در بالا میز قرار دارد
desktop U آنچه روی میز انجام میشود
alternates U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
adjacent U آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
selectively U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
alternated U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
magnets U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
continuous U آنچه بدون توقف ادامه یابد
alternate U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
uniquely U آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
inactive U آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
magnet U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
frequented U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequenting U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
incompatible U ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
specifying U بیان واضح آنچه نیاز است
What costs little is little esteemed . <proverb> U آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
specify U بیان واضح آنچه نیاز است
magnetic U آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
heuristic U آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
accidental U آنچه تصادفی اتفاق افتاده است
payment on account آنچه علی الحساب پرداخت میشود
contents U محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
ambiguities U آنچه به روشنی تعریف نشده است
unconditional U آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
unique U آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
successive U آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
original U آنچه اول استفاده یا ساخته شود
pre U آنچه قبلا توافق شده است
I spoke my mind. U آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
blinded U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinds U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
preventive U آنچه مانع رویدادن چیزی شود
complete U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
Recent search history Forum search
1frangible
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com